Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /home/seohack/domains/seo-hacker.ir/public_html/language/fa-IR/fa-IR.localise.php on line 115

Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /home/seohack/domains/seo-hacker.ir/public_html/language/fa-IR/fa-IR.localise.php on line 115
مصاحبه با مدیرعامل و بنیان‌گذار استارتاپ Moz - سئو هکر
ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

اگر به سئو علاقه دارید یا به‌دنبال راهی برای بهبود رتبه‌ی سایت خود در موتورهای جست‌وجو بوده‌اید، مطمئنا نام وب‌سایت Moz را شنیده‌اید. Moz یک شرکت نرم‌افزار به‌عنوان خدمات است که در زمینه‌ی نرم‌افزارهای بازاریابی و تحلیل بازاریابی کسب‌وکارها فعالیت می‌کند. علاوه‌براین، قسمت بلاگ این وب‌سایت پر از نکته‌های آموزشی و کاربری در مورد بهبود سئوی سایت است و درواقع یکی از استارتاپ‌هایی است که از استراتژی بازاریابی محتوا برای جلب مشتری استفاده می‌کند.

استارتاپ Moz در سال ۲۰۰۴ توسط رند فیشکین و گیلیان موسیگ به‌عنوان شرکت خدمات مشاوره بنیان‌گذاری شد و در سال ۲۰۰۸ فعالیت خود را به سمت توسعه‌ی نرم‌افزارهای بهینه‌سازی موتورهای جست‌وجو یا همان سئو تغییر داد. میلیون‌ها بازاریاب دیجیتال از سراسر دنیا در انجمن‌های آنلاین وب‌سایت Moz حضور دارند و همچنین ابزارهای مختلف مرتبط با بازاریابی در این وب‌سایت عرضه می‌شود.

ابزارهایی مانند جستجوی کلمات کلیدی، ساخت لینک و سئوی سایت از جمله خدماتی است که Moz ارائه می‌دهد تا شرکت‌ها دید بهتری از عملکرد سایت خود داشته باشند و بتوانند رتبه‌ی خود را بهبود دهند. امکانات اولیه‌ی این وب‌سایت رایگان است اما بازاریابان حرفه‌ای برای مدیریت بهتر و دقیق‌تر وب‌سایت و تحلیل آن باید مبلغی را ماهانه بابت استفاده از خدمات Moz پرداخت کنند.

وب‌سایت Moz، کار خود را در سال ۲۰۰۴ و با نام اولیه‌ی SEOmoz آغاز کرد. شرکت در سال ۲۰۰۷ در دور اول سرمایه‌گذاری ۱/۱ میلیون دلار سرمایه جذب کرد و در سال ۲۰۱۲ نیز موفق شد در دور دیگر، مبلغ ۱۸ میلیون دلار سرمایه جذب کند. Moz در سال ۲۰۱۲ استارتاپی به نام فالوئرونک (Followerwonk)، ابزاری برای جست‌وجو، فیلتر و مدیریت قسمت بیوگرافی توییتر را به همراه سایر ابزارهای مدیریت و تحلیل توییتر خریداری کرد. SEOmoz بعد از چند سرمایه‌گذاری دیگر در سال ۲۰۱۳ نام خود را به Moz تغییر داد.

فیشکین با استفاده از بینش منحصربه‌فرد خود در مورد توضیحات متا و کلمات کلیدی دم بلند (کلمات کلیدی طولانی یعنی عبارات کلیدی متشکل از سه کلمه یا بیشتر) کمک زیادی به بهبود رتبه‌بندی سایت‌ها کرد و نام خود را در زمینه‌ی سئو و بازاریابی دیجیتال ماندگار کرد. اما برخلاف باور اکثریت، موفقیت در دنیای کسب‌وکار، سلامت روان او را تضمین نکرد و او به مدت چند سال به افسردگی مبتلا شد.

Moz در سال‌هایی که فیشکین افسرده بود، ۵۰ درصد رشد کرد و میلیون‌ها دلار درآمد داشت؛ اما بنیان‌گذار آن متوجه شد حال روحی، هیچ ارتباطی با موفقیت شرکت ندارد و تصمیم گرفت استارتاپ دیگری را راه‌اندازی کند. او برای اینکه احساس آزادی و انعطاف‌پذیری بیشتری را تجربه کند، تصمیم گرفت استرس و فشار ناشی از راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید را دوباره تجربه کند و استارتاپی به نام اسپارک‌تورو راه‌اندازی کرد. در ادامه، بخش‌هایی از مصاحبه‌ی او با مجله‌ی Foundr را در مورد احساساتی که طی این سال‌ها تجربه کرد و دلایلی که برای ترک شرکت و راه‌اندازی استارتاپ جدید داشت، می‌خوانیم.

نیتان: سؤال اول من از همه‌ی کارآفرینان این است که کار خود را چگونه آغاز کردید؟

رند: خودم آن را به وجود آوردم. هر دو شغلی که در دوران بزرگ‌سالی داشتم را خودم به وجود آوردم و فکر می‌کنم بسیاری از کارآفرینان دیگر نیز کار خود را این‌گونه آغاز کرده‌اند.

نیتان: بسیار عالی. در حال حاضر چه کاری انجام می‌دهید و چگونه به اینجا رسیدید؟

رند: من شرکت Moz را چندین سال پیش یعنی در سال ۲۰۰۳ و به‌عنوان یک بلاگ بنیان‌گذاری کردم. Moz ابتدا به‌عنوان یک شرکت مشاوره و سپس به‌عنوان یک کسب‌وکار نرم‌افزاری مطرح شد و در چند دوره، سرمایه دریافت کرد. تا اینکه من و دیگر هم‌بنیان‌گذار Moz تصمیم گرفتیم از شرکتی که بنیان‌گذاری کرده‌ایم، خارج شویم و استارتاپ دیگری به نام اسپارک‌تورو (SparkToro) را بنیان‌گذاری کنیم. من در حال حاضر به‌عنوان مدیرعامل استارتاپ اسپارک‌تورو فعالیت می‌کنم.

نیتان: قبل از اینکه وارد جزئیات کسب‌وکار جدید شویم، کمی در مورد آخرین کتابی که نوشته‌اید، صحبت کنیم. لطفا کمی بیشتر در مورد کتاب «گم‌شده و بنیان‌گذار» و داستان آن برایمان بگویید.

رند: بله کتاب من به‌تازگی منتشر شده است. من در این کتاب در مورد صحبت‌های خصوصی بین بنیان‌گذاران استارتاپ و چالش‌هایی که در طول مسیر تجربه می‌کنند، نوشته‌ام. این کتاب بسیار شفاف است و در مورد نکات بازاریابی و همچنین استخدام نیروهای جدید توضیح می‌دهد. من در این کتاب هم در مورد نکات و استراتژی‌های مثبتی که جواب می‌دهند و هم در مورد نکاتی که برای ما جواب نداده‌اند و همچنین ساختار تیم و تعیین اهداف کسب‌وکار صحبت کرده‌ام.

این کتاب برای افرادی است که احساس تنهایی می‌کنند؛ کسانی که کسب‌وکاری را راه‌اندازی کرده‌اند یا حتی محصولی بی‌نظیر به بازار عرضه کرده‌اند. کتاب گم‌شده و بنیان‌گذار برای کسانی است که دربرابر چالش‌ها احساس اضطراب و درماندگی و حتی احساس افسردگی می‌کنند. می‌خواستم آن‌ها بدانند که در این مسیر تنها نیستند و همه‌ی ما به‌نوعی این احساسات را تجربه کرده‌ایم.

نیتان: ما خودمان از خدمات وب‌سایت Moz و Whiteboard (مجموعه‌ی محتواهای ویدئویی وب‌سایت Moz) استفاده کرده‌ایم. ما همیشه ویدئوهای شما را نگاه می‌کردیم تا در مورد اصول سئو اطلاعات کسب کنیم. شما به‌طور عمومی اعلام کردید که در طول مدیریت استارتاپ خود مشکلات زیادی داشتید و حتی افسردگی را تجربه کردید. لطفا کمی در این مورد بیشتر توضیح دهید.

رند: بله حتما. یکی از موضوعات جالب کارآفرینی این است که روزهای سخت از نظر روحی لزوما ارتباطی با روزهای سخت کاری ندارند. من در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ افسرده شده بودم و این دقیقا همان زمانی بود که Moz هر سال ۵۰ درصد رشد پیدا می‌کرد و یکی از سرمایه‌گذاران گفته بود استارتاپ ما یکی از جالب‌ترین و هیجان‌انگیزترین شرکت‌های آن زمان است.

ما میلیون‌ها دلار درآمد داشتیم، هزاران مشتری از ما خرید می‌کردند و شهرت خوبی کسب کرده بودیم و به همین دلیل می‌دانم عملکرد بد شرکت، دلیل افسردگی بنیان‌گذار آن نمی‌شود. هر کارآفرینی در طول مسیر ممکن است انگیزه‌ی خود را از دست بدهد، صبح‌ها هیچ دلیلی برای بیدار شدن نداشته باشد و شب‌ها به‌دلیل اضطراب و فشار و هجوم افکار مختلف نتواند بخوابد؛ این موضوع هیچ ارتباطی با عملکرد شرکت ندارد. گاهی اوقات همه‌چیز در اداره‌ی شرکت خوب پیش می‌رود اما کارآفرین شرایط روحی خوبی ندارد و این کاملا طبیعی است. همه‌ی کارآفرینان چنین حسی را تجربه کرده‌اند و تنها نیستند. فکر می‌کنم در چنین شرایطی، حس تنهایی و اینکه فکر کنیم هیچ‌کس ما را درک نمی‌کند، بسیار سخت است.

نیتان: بله، اغلب مردم گمان می‌کنند اگر وضعیت شرکت خوب باشد، بنیان‌گذار آن نیز باید احساس خوبی داشته باشد.

رند: بله، من در این چند ماهی که از شروع کسب‌وکار جدید می‌گذرد، بیشتر احساس خوشحالی می‌کنم. شرکت هنوز نوپا است درحالی‌که چنین احساسی را در شرکت Moz نداشتم. فکر می‌کنم احساس کنترل و آزادی روی انتخاب مقصد و انعطاف‌پذیری است که باعث خوشحالی من می‌شود. با اینکه شرکت جدید حداقل به ۱۰ سال کار نیاز دارد و از هر ۱۰ شرکت استارتاپی تکنولوژی ۹ مورد شکست می‌خورند، اما من احساس بهتری نسبت به گذشته دارم.

نیتان: پس دلیل اینکه از Moz خارج شدید، همین بود؟

رند: بله، من با اعضای هیئت مدیره، سرمایه‌گذاران و تعدادی از مدیران اجرایی صحبت کردم و آن‌ها موافق بودند که شرایط روحی و انرژی احساسی من برای کسب‌وکار خوب نیست و برای رفع این مشکل باید تغییراتی در روند کاری خود بدهم. درنتیجه تصمیم گرفتم از موقعیت شغلی کنار بروم و مدیر ارشد عملیات را به‌عنوان مدیرعامل شرکت انتخاب کنم.

افسردگی باعث شد من چنین تصمیمی بگیرم. مطمئنا راه‌حل‌های دیگری برای حل این مشکل وجود داشت اما در آن شرایط راه بهتری به ذهنم نرسید. در حال حاضر از تصمیمی که گرفته‌ام، کمی پشیمان هستم، اما بیماری‌های روانی روی منطق انسان تأثیر می‌گذارند.

نیتان: ممنون از اینکه همه چیز را درنهایت صداقت بیان کردی. بعد از ترک Moz چه اتفاقی افتاد؟

رند: من حدود چهار سال بعد از این ماجرا، تیم را همراهی کردم. در این مدت، رشد شرکت کمی پایین آمد و مخالفت در برخی امور شرکت کار را به جایی رساند که متوجه شدیم دیگر نمی‌توانیم بیش از این با هم همکاری داشته باشیم. در این شرایط، فردی که مدیرعامل نیست، باید شرکت را ترک کند و این دقیقا همان اتفاقی است که برای من رخ داد.

نیتان: اکنون در برخی امور شرکت فعال هستید یا به‌طور کامل خارج شدید؟

رند: نه، من هنوز هم رئیس هیئت مدیره‌ی شرکت و بزرگ‌ترین سهام‌دار شرکت هستم، اما فعالیت هر روزه در شرکت ندارم.

نیتان: بسیار عالی. لطفا کمی در مورد استارتاپ جدید اسپارک‌تورو و کار آن توضیح دهید.

رند: اینکه کسب‌وکار جدیدی را آغاز کنیم و مجبور شویم استرس و فشار را دوباره تجربه کنیم، شاید دیوانگی به نظر برسد. اما از اینکه فرصت دوباره‌ای برای این کار داشتم، هیجان‌زده بودم و شاید بخشی از آن به فرصت‌های موجود در بازار و ساختن محصولی هیجان‌انگیز مربوط باشد و من دوست داشتم خودم را به دنیا ثابت کنم.

نیتان: شما شرکت موفقی را بنیان‌گذاری کردید، در بازاریابی محتوا بی‌نظیر هستید، برند شخصی دارید و کتاب موفقی را به بازار عرضه کرده‌اید. چرا فکر می‌کنید خودتان را بیشتر از این باید به دنیا ثابت کنید؟

رند: توضیح دادن این موضوع سخت است اما فکر می‌کنم این حس از مدت‌ها پیش در زندگی من بوده و به من انگیزه می‌دهد و فکر می‌کنم دلیل اصلی اینکه کارآفرین شدم، همین موضوع باشد. بخشی از این ماجرا شاید ثابت کردن توانایی‌هایم به دنیا باشد، اما بخش دیگر آن مربوط‌به خودم است؛ به اینکه بخواهم به خودم ثابت کنم که می‌توانم.

نیتان: هدف از ساختن Moz این بود که نرم‌افزاری برای کمک به بازاریابان، متخصصان روابط عمومی و کارآفرینان درست کنید تا اطلاعات بیشتری در مورد مخاطبان خود داشته باشند. استارتاپ جدید در چه زمینه‌ای کار می‌کند؟ آیا می‌توانید در مورد محصول آن با ما صحبت کنید؟

رند: البته که می‌توانم؛ من مدیرعامل شرکت هستم ولی ما هنوز به مرحله‌ی بتا نرسیده‌ایم. ما در حال طراحی محصول، آزمایش و ارزیابی هستیم تا برای مشخصات آن تصمیم بگیریم. بین ۶ تا ۹ ماه دیگر، نسخه‌ی بتای محصول آماده می‌شود و ما آن را معرفی خواهیم کرد. هنوز راه زیادی داریم اما برای انجام آن بسیار هیجان‌زده هستیم.

نیتان: آیا برای استارتاپ جدید هم سرمایه جذب می‌کنید؟ یا برنامه‌ی دیگری دارید؟

رند: خیر، مطمئنا قصد چنین کاری را نداریم. حداقل بین چهار تا پنج سال آینده، قصد چنین کاری را نداریم. شاید در طولانی‌مدت، سرمایه‌گذار مناسبی پیدا شود و راضی به انجام این کار شویم، اما در حال حاضر هیچ تصمیمی برای جذب سرمایه نداریم.

نیتان: نکته‌ی جالب دیگری که در کتاب به آن اشاره کردید، این است که سیلیکون‌ولی استارتاپ‌ها را به انجام کارهای غیرمعقول تشویق می‌کند. لطفا کمی بیشتر توضیح دهید.

رند: بله، فکر می‌کنم یکی از بزرگ‌ترین مشکلات فرهنگ استارتاپی سیلیکون‌ولی این است که یک طرح بنیادی را مطرح می‌کند و همه باید از آن پیروی کنند یا حداقل الهام بگیرند. همین موضوع باعث می‌شود مردم سراسر جهان، فرهنگ استارتاپی سیلیکون‌ولی را با تمام وجود باور داشته باشند.

سیلیکون‌ولی این فکر را در کارآفرینان ایجاد می‌کند که باید استارتاپی مشابه سایر استارتاپ‌ها داشته باشند. به‌عنوان مثال باید شبیه به گوگل، فیسبوک، دراپ‌باکس، ایر بی‌اندبی یا اوبر باشند. مردم این موضوع را دوست دارند و می‌خواهند شبیه یونیکورن‌ها یا شرکت‌های میلیارد دلاری شوند. این موضوع همه کارآفرینان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، حتی شرکت‌هایی که نمی‌خواهند مانند استارتاپ‌های سیلیکون‌ولی باشند.

نیتان: ساختن یک کسب‌وکار بزرگ به سرمایه نیاز دارد و گفتید که در حال حاضر نمی‌خواهید سرمایه جذب کنید. پس چه برنامه‌ای برای رشد دارید و چگونه می‌خواهید در بازار رقابت کنید؟

رند: فکر می‌کنم پاسخ این سؤال، به محصولی که تولید می‌شود، بستگی دارد. اگر محصول تولیدی پرسود بوده اما رشد کمی داشته باشد، از طرفی اگر بتواند مشتری‌های مورد نظر را به‌جای ۱۸ ماه در ۶ ماه جذب کند، پس همه‌ی تلاش کسب‌وکار باید روی این موضوع گذاشته شود؛ حتی اگر همه بگویند کاری که انجام می‌دهید اشتباه است و باید کار متفاوتی انجام دهید. اگر به محصول خود ایمان دارید، به حرف دیگران گوش ندهید.

من در کتاب خود در مورد افسانه‌های دنیای استارتاپی و مشکلاتی مختلفی که Moz با آن‌ها روبه‌رو شده است، صحبت کرده‌ام. من در این کتاب توضیح داده‌ام که چرا بعد از جدایی ما از شرکت، تیم بازاریابی عملکرد خوبی نداشت. جالب اینجا است که بعد از کاهش هزینه‌ی جلب مشتری، تعداد مشتری‌های جذب‌شده و همچنین تعداد بازدیدکنندگان و تبدیل شدن آن‌ها به مشتری نیز افزایش پیدا کرد. چطور چنین چیزی ممکن است؟ کجای دنیا می‌توان با تلاش و هزینه‌ی کمتر، نتیجه‌ی بهتری گرفت؟

مطمئنا یکی از دلایل موفقیت در چنین شرایطی، تمرکز، نظم و انضباط است. شاید استارتاپ‌های سیلیکون‌ولی خیلی در مورد این موضوع صحبت نکنند اما بسیار جالب است و نتایج خیره‌کننده‌ای به‌همراه دارد. رفتار و علاقه‌مندی‌های مشتری باید توسط تیم بازاریابی مورد توجه قرار بگیرد تا نتایج مثبتی به همراه داشته باشد.

نیتان: از کجا می دانید چه موقع سوددهی شرکت را باید فدای رشد آن کرد؟

رند: پاسخ سؤال این است که چه موضوعی بیشتر از همه شما را خوشحال می‌کند و قصد ارائه‌ی چه مدل محصولی را به بازار دارید. فکر می‌کنم یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های ما انسان‌ها این است که فرهنگ و طرز فکر مرسوم در میان اطرافیانمان را کنار بگذاریم. خودمان را با دیگران مقایسه نکنیم و سراغ کارهایی که دوست داریم، برویم. البته انجام این کار، بسیار سخت است.

رسیدن به این طرز تفکر آسان نیست و باید آرام جا بیفتد. به‌عنوان مثال کارآفرین بعد از مدتی با خود فکر می‌کند «آیا این دقیقا همان کاری است که معتقد هستم درست است و من را خوشحال می‌کند؟»، «آیا انجام این کار ارزش من را بالا می‌برد؟»، «آیا سایر اعضای تیم و حتی بازار، از وجود محصول من سود می‌برند؟» یا «آیا این کاری است به آن باور دارم یا فقط برای جلب رضایت دیگران انجام می‌دهم؟». پیدا کردن پاسخ این سؤال‌ها و رسیدن به یک طرز فکر مناسب، بسیار مهم است و از سقوط کسب‌وکار جلوگیری می‌کند.

نیتان: پاسخ خوب و کاملی بود. ممنون بابت اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادی.

رند: ممنون از شما.